بحران تعطیلیهای سراسری: ناکارآمدی یا بیبرنامگی؟
زمستان هنوز فرا نرسیده، اما ایران برای چندمین بار طعم تعطیلیهای گسترده را میچشد. از بازار و کارخانه گرفته تا مدارس و دانشگاهها، همه تحت تاثیر این بیبرنامگی قرار گرفتهاند. میلیاردها تومان خسارت اقتصادی، نارضایتی اجتماعی و بحرانی شدن وضعیت زندگی مردم، ثمره این تصمیمات عجولانه است. بقال سر کوچه با مشکل کار نکردن کارتخوان به دلیل قطعی برق دست و پنجه نرم میکند و کارخانهدار از سوختن قطعات گرانقیمتش به دلیل خاموشیها به ستوه آمده است. این تعطیلیها نه تنها شادی و نشاط تعطیلات را به همراه نداشته، بلکه تنها اضطراب و نگرانی را برای مردم به ارمغان آورده است.
قطعیهای پی در پی برق و گاز در پاییز، زنگ خطری برای زمستان پیش رو است. این اختلالات بیسابقه که در اولین پاییز دولت جدید رخ داده، نشان از ناکارآمدی و عدم آمادگی سیستم مدیریت کشور دارد. بهانههای مختلفی برای این تعطیلیها ارائه میشود؛ از افت فشار گاز در هوای پاییزی تا آلودگی هوا، اما هیچکدام به اندازه کافی قانعکننده نیستند. فهرست استانهای تعطیل، طولی بیسابقه دارد: تهران، سمنان، قزوین، گیلان، مازندران، گلستان، البرز، قم، آذربایجان شرقی و غربی، کرمانشاه، اردبیل، کردستان، زنجان، اصفهان، خراسان رضوی و شمالی.
مسئولان به جای پاسخگویی به خسارات این تعطیلیهای تحمیلی، فشار را بر دوش مردم میگذارند. گفتگوی تند رئیس جمهور با وزرا نیز نشان از بیمسئولیتی و عدم هماهنگی در سطح کلان دارد. امید به مدیریت قاطع و پاسخگو در چنین شرایطی، امری واهی به نظر میرسد. به نظر میرسد، تصمیمگیرندگان پشت میزهای خود نشستهاند و بدون در نظر گرفتن مشکلات مردم، نظرات کارشناسی خود را تحمیل میکنند. نتیجه این بیتدبیری، قطعی برق و گاز در آستانه زمستان و بحرانی شدن زندگی خانوادههای ایرانی است.
ادعای آموزش مجازی، در حالی که مدارس عملاً تعطیل است، خود داستانی دیگر دارد. بستر آموزش مجازی با مشکلات فراوان مواجه است و دانشآموزان عملاً از آموزش محروم ماندهاند. داستان امیرعلی، دانشآموزی که به دلیل تعطیلیهای پیشبینیشده، به کیش سفر کرده و از آموزش مجازی بیخبر است، مصداق بارزی از این وضعیت است. این نوع آموزش نه تنها کمکی به آموزش دانشآموزان نمیکند، بلکه مشکلات آموزشی و تربیتی آنها را تشدید میکند. خانم ضیایی، مادر سه فرزند دانشآموز، نیز از مشکلات آموزش مجازی و تعطیلیهای اجباری میگوید و ناچار به مرخصی گرفتن از محل کار خود شده است.
اما مشکل فقط به آموزش ختم نمیشود. قطعی برق، کارخانهها را نیز با مشکلات جدی مواجه کرده است. آقای کیایی، کارمند یک شرکت هواپیمایی، از سوختن یک قطعه گرانقیمت و تحریمی به دلیل قطعی برق میگوید و از بیبرنامگی مسئولان انتقاد میکند. زمستان سال گذشته، بدون این مشکلات سپری شد، پس چرا امسال چنین وضعیتی را تجربه میکنیم؟
و در نهایت، موضوع مازوت. ادعای مسئولان مبنی بر عدم استفاده از مازوت برای جلوگیری از آلودگی هوا، یک دروغ آشکار است. یک فعال محیط زیست تاکید میکند که آلودگی تهران به دلیل منابع آلاینده متحرک است و مازوت نقش چندانی در آن ندارد. در حالی که ادعا میشود مازوت سوزانده نمیشود، اما شهر تهران در آلودهترین روزهای خود به سر میبرد. این تناقضها نشان از بیکفایتی و بیمسئولیتی در مدیریت منابع کشور دارد. تابستان در راه است و باید منتظر خاموشیهای گستردهتر نیز باشیم.