نبود شیرخشک، کابوسی برای خانوادههای ایرانی
گزارشهای متعددی از کمبود انواع شیرخشک در داروخانههای سراسر کشور حکایت دارد. این کمبود، خانوادهها را به ستوه آورده و جستجوی مداوم برای یافتن این کالای ضروری، به چالشی روزانه تبدیل شده است. صحنههای پرتنش در داروخانهها، جایی که والدین نگران و مضطرب به دنبال شیرخشک برای نوزادان خود میگردند، به امری عادی بدل شده است. یکی از والدین با عصبانیت میگوید: «تمام شهر را گشتم، اما هیچ شیرخشکی پیدا نکردم. مگر میشود نوزادی گرسنه بماند؟» پاسخ متصدی داروخانه اغلب این است: «ما هم از دستمان کاری برنمیآید. هر روز صدها نفر دنبال شیرخشک هستند.»
این مشکل نه تنها سلامت نوزادان را به خطر میاندازد، بلکه نشان از اختلال جدی در زنجیره تامین و توزیع کالاهای اساسی دارد. تحقیقات میدانی نشان میدهد که برخی برندها مانند “نان” به وفور یافت میشود، اما برندهای پرطرفدار دیگری همچون آپتامیل، ببلاک و تروویتال، که اکثر پزشکان تجویز میکنند، به شدت کمیاب هستند.
در گفتگو با چند داروخانهدار، مشخص شد که کمبود شیرخشک به دلیل عدم موجودی در شرکتهای پخشکننده است. یکی از آنها میگوید: «ما مرتباً با شرکتها تماس میگیریم، اما موجودی ندارند یا فقط مقدار بسیار کمی میفرستند.» این مشکل در مورد شیرخشکهای مخصوص و رژیمی، حادتر است. در برخی داروخانهها، فقط قفسهها پر از شیرخشک “نان” هستند و بقیه برندها یا وجود ندارند یا تعدادشان بسیار اندک است. پرسنل داروخانهها نیز ناچارند به والدین توصیه کنند که در صورت امکان، برند شیرخشک را تغییر دهند.
اما سازمان غذا و دارو ادعا میکند که تامین شیرخشک به طور کامل انجام میشود و کمبود آن به دلیل تاکید خانوادهها بر مصرف یک برند خاص است. این در حالی است که تجربه بسیاری از والدین چیزی دیگری را نشان میدهد: “برای پیدا کردن یک قوطی شیرخشک، مجبوریم کل تهران را بگردیم.” این تضاد بین ادعاها و واقعیت، سوالی اساسی ایجاد میکند: علت اصلی کمبود شیرخشک چیست؟
برخی معتقدند، اختلال در توزیع و عدم تناسب میزان تولید با تقاضا در مناطق مختلف کشور، نقش مهمی در این کمبود دارد. اما برخی دیگر، احتمال دستکاری در بازار و عدم توزیع کافی توسط شرکتها برای افزایش قیمت را مطرح میکنند. همچنین، حمایت از تولید داخلی و تخصیص ارز به شرکتهای داخلی برای تولید شیرخشک، از سوی مسئولان سازمان غذا و دارو اعلام شده است، اما تاثیر این اقدامات هنوز به وضوح دیده نمیشود. وضعیت موجود، نیازمند بررسی دقیقتر و شفافسازی بیشتر از سوی مسئولان است تا این کابوس برای خانوادههای ایرانی به پایان برسد.